آفاق پریشانی
سال گشتگی ست این
که به خود در پیچی ابروار
بغری بی آنکه بباری؟
سال گشتگی ست این
که بخواهی اش
بی آنکه بیفشاری اش؟
سال گشتگی ست این
خواستن اش
تمنای هر رگ
بی آنکه در میان باشد
خواهشی حتی؟
نهایت عاشقی ست این؟
آن وعده ی دیدار در فراسوی پیکرها؟
شاملو
نظرات شما عزیزان: